نحوه محاسبه نرخ جابجایی کارکنان

در انجمن آکادمی AIHR ما چند بحث در مورد نحوه محاسبه گردش کارمندان داشته ایم. در فضای تجزیه و تحلیل افراد، جابجایی کارکنان بدون شک بیشترین مورد بحث را معیار قرار می دهد. با این حال، محاسبه گردش مالی بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که به نظر می رسد. در این مقاله بهترین روش برای اندازه گیری گردش مالی کارکنان را پیشنهاد می کنیم.

محاسبه گردش مالی کارکنان: مشکل

همانطور که آشنایان با این موضوع ممکن است بدانند، در حال حاضر هیچ روش صحیحی برای محاسبه گردش مالی وجود ندارد. یک جستجوی سریع در گوگل چندین وب سایت را با استفاده از فرمول های مختلف نشان می دهد. در سازمان های حرفه ای هم همین اتفاق می افتد.

موسسه استاندارد ملی آمریکا (ANSI)، موسسه ای که به تسهیل استانداردهای اجماع اختصاص دارد، از تعریف متفاوتی نسبت به سازمان بین المللی استاندارد (ISO) استفاده می کند. فرمول گردش مالی ارائه شده توسط ISO نیز دارای ابهاماتی است و می توان آن را به بیش از یک روش توضیح داد (و بنابراین محاسبه کرد).

به راحتی می توان درک کرد که چرا متخصصان منابع انسانی وقتی صحبت از این موضوع می شود گیج می شوند. علاوه بر مشکلات فنی محاسبه تعداد کل کارمندان و کسانی که کار را ترک می کنند – موضوعی که در این مقاله به آن نمی پردازیم – چالش محاسبه نرخ گردش مالی نیز وجود دارد. داشتن یک فرمول روشن کمک فوق العاده ای خواهد کرد.

برای پاسخ به این سوال که چگونه نرخ ترک خدمت کارکنان را محاسبه کنیم، ابتدا باید منظورمان از جابجایی کارکنان را تعریف کنیم.

کارمند: ANSI یک کارمند را به عنوان فردی تعریف می کند که “در طول دوره پرداخت که شامل روز ^{دوازدهم} ماه می شود، هر گونه پرداخت حقوق و دستمزد دریافت کرده است”. علاوه بر این، می‌خواهیم اضافه کنیم که یک کارمند نمی‌تواند یک استخدام جدید باشد – در بخش بعدی در مورد آن بیشتر توضیح خواهیم داد.

گردش مالی: خروج از سازمان به دلیل اخراج، فرسایش و دلایل دیگر. این افراد در دوره بعدی در لیست حقوق و دستمزد نخواهند بود.

نرخ گردش مالی: درصد خروج کارکنان در یک دوره زمانی معین.

نحوه محاسبه نرخ ترک خدمت کارکنان

ممکن است تعریف «کارمند» کمی غیر ضروری به نظر برسد، اما موجه است. بگذارید برای توضیح این موضوع مثالی بزنم.

در ابتدای یک چهارم، 100 کارمند وجود داشت. در طول این سه ماه، 5 کارمند ترک کردند و 10 نفر پیوستند. در پایان این مدت 105 نفر در سازمان مشغول به کار هستند. گردش مالی این سه ماهه را محاسبه کنید.

اکنون سؤال این است که آیا ما همه را در مخرج نرخ گردش مالی خود لحاظ می‌کنیم یا فقط کارکنان موجود را در نظر می‌گیریم (در نتیجه استخدام‌ها را حذف می‌کنیم)؟

این امر بر اهمیت ایجاد تمایز واضح بین کارمندان ، استخدام‌ها و پایان کار تأکید می‌کند. اینها سه گروه مختلف با سه معیار متفاوت هستند. استخدام‌کنندگان افرادی هستند که در طول دوره معین به شرکت ملحق شده‌اند – و باید به گونه‌ای با آنها رفتار شود که مجموعه‌ای از معیارهای جداگانه برای آنها داریم.

برای نشان دادن این موضوع، استخدام بخشی از نرخ استخدام برای دوره است. در صورت خروج زودهنگام، آنها در یک متریک گردش مالی 90 روزه و در نرخ گردش مالی سال ^اول لحاظ می شوند. بنابراین، ما باید تمایز روشنی بین استخدام کنندگان و کارمندان خود قائل شویم.

وقتی به مثال خود نگاه می کنیم، می بینیم که 100 کارمند، پنج اخراج و ده استخدام داشتیم. این به این معنی است که گردش مالی در مثال ما در بالا 5٪ است، زیرا از هر صد نفر پنج نفر شرکت را ترک کردند.

این ما را به فرمول نرخ گردش مالی که برای استفاده توصیه می کنیم می رساند.

این رویکرد مطابق با توضیحات ارائه شده در ISO 30414 است، یک هنجار جهانی برای گزارش سرمایه انسانی منتشر شده در سال 2018، که تعداد کل افراد را در یک دوره معین گرفته و بر تعداد کل افراد در سازمان تقسیم می کند.

سپس فرمول نرخ گردش مالی سالانه به صورت زیر فرموله می شود

رویکردهای جایگزین برای محاسبه گردش مالی

اگرچه ما فرمول نرخ گردش مالی را در بالا توصیه می‌کنیم، اما فکر می‌کنیم که بحث در مورد یک روش رایج و جایگزین برای محاسبه گردش مالی کارکنان مفید است – روشی که ما با آن موافق نیستیم.

این رویکرد عمدتا توسط ANSI حمایت می شود و همچنین می توان آن را در چندین مکان در اینترنت یافت. این پیشنهاد می کند که نرخ گردش مالی برابر با # پایان خدمت تقسیم بر میانگین # کارمندان برای هر یک از 12 ماه در دوره سالانه تعیین شده باشد.

این فرمول جایگزین نرخ گردش مالی دو مشکل ایجاد می کند. بیایید اینها را یکی یکی مرور کنیم.

1. طبق تعریف ANSI، کارکنان هم شامل کارمندان موجود و هم استخدامی می شوند. هم اعداد و نرخ استخدام و هم تعداد گردش مالی را با هم ترکیب می کند. این منجر به یک محاسبه “ناخالص” می شود. مثال زیر را در نظر بگیرید که به دلایل ساده در یک دوره زمانی 3 ماهه تنظیم کردیم.

می بینیم که هر ماه 10 کارمند ترک می کنند، در حالی که هر ماه 20 نفر جدید استخدام می شوند. بر اساس این محاسبه جایگزین که میانگین تعداد کارمندان را مخرج می‌گیرد، 30 نفر اخراج و به طور متوسط 110 کارمند وجود دارد: (100+110+120)/3. این باعث می شود که نرخ گردش مالی 30/110 = 27٪ باشد.

روش پیشنهادی ما عدد متفاوتی را نشان می دهد. 30 اخراج / 100 کارمند در شروع دوره = 30%.

تفاوت این است که فرمول اول توسط Hires رقیق شده است. به همین دلیل است که پیشنهاد می‌کنیم استخدام‌ها و کارمندان را به دو دسته مجزا تقسیم کنیم تا عدد خالص‌تری به دست آوریم. همانطور که قبلا ذکر شد، Hires مجموعه ای از معیارهای خاص خود را دارد، از جمله گردش مالی 90 روزه و گردش مالی سال ^اول .

پس از اتمام محاسبه متریک گردش مالی، می توانیم داده ها را تجزیه و تحلیل کنیم. معمولاً این کار از طریق نوعی تحلیل آماری چند متغیره انجام می‌شود تا ببینیم آیا رابطه علت و معلولی قوی بین پیش‌بینی‌کننده‌های گردش مالی و متغیر وابسته وجود دارد یا خیر.

اختلاط استخدام و پایان کار در یک محاسبه نرخ ممکن است تفسیرپذیری را مختل کند. یکی از راه‌های بالقوه برای مقابله با این ممکن است شامل یک پیش‌بینی‌کننده باشد که این عامل را به حساب می‌آورد، اما اهمیت حفظ آنالیز بدون در نظر گرفتن درست است.

2. نگرانی دوم ما این است که این رویکرد جایگزین امکان تغییر مخرج در دوره زمانی محاسبه را فراهم می کند. این مشکل دیگری ایجاد می کند. یک مثال ساده تر برای نشان دادن این موضوع.

همانطور که می بینید هر ماه 10 نفر می روند. فرمول ANSI به طور میانگین تعداد کارکنان را در مخرج پیشنهاد می کند، که منجر به نرخ گردش مالی می شود.

روش پیشنهادی ما عدد متفاوتی را نشان می دهد. 30 اخراج / 100 کارمند در شروع دوره = 30%. بنابراین نرخ گردش مالی 3 ماهه 30 درصد است. این نیز منطقی است زیرا 30 نفر از 100 نفری که ما با آنها شروع کردیم ترک کردند.

3. این داستان یک جنبه بسیار کاربردی نیز دارد. داده‌هایی که در این مثال‌ها با آنها کار می‌کنیم، از یک مخزن داده یا انبار داده می‌آیند. داشبوردها و گزارش هایی که بر اساس این داده های ورودی ایجاد می شوند، باید با قابلیت های عملی سیستم و اندازه گیری ها مطابقت داشته باشند.

اول از همه، بسیاری از ما می خواهیم داده های خود را برش دهیم. وقتی نوبت به تغییر مخرج می‌شود که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، متریک ما باید در تمام سطوح تفکیک معنا داشته باشد. این به این معنی است که فرمول باید یک محاسبه معنادار در سطح فردی نیز ارائه دهد. به این مثال از یک کارمند مجرد که ترک می کند توجه کنید. دوره زمانی انتخاب شده یک دوره 2 ماهه است.

در اینجا رویکرد جایگزین با فرمول زیر می آید

در داشبورد یا گزارش منابع انسانی خود، نمی‌خواهیم وقتی چنین انتخاب خاصی انجام می‌دهیم، گردش مالی 200 درصدی گزارش شده داشته باشیم. توضیح این موضوع برای یک شریک تجاری یا مدیر خط غیرممکن خواهد بود.

علاوه بر این، ما هم در مورد جمعیت موجود و هم در مورد افراد استخدام شده خود گزارش می دهیم. این بحث دیگری برای جدا کردن کارمندان از Hires است، زیرا هر دو داشبورد اختصاصی خود را دارند.

سوالات متداول

نظر مخالف جان لیپینسکی

به دلیل تفاوت در هر دو رویکرد، من به جان لیپینسکی نزدیک شدم.

جان دارای مدرک Ph.D. در روانشناسی شناختی او بنیانگذار وب سایت HRanalytics101 است که مطالبی را در مورد بخش های فنی تر اندازه گیری ها و تجزیه و تحلیل منتشر می کند. او همچنین مدرس دوره علوم داده های آکادمی AIHR در R است. جان به اندازه کافی مهربان بود که در مورد این قطعه بازخورد داد و دیدگاه خود را در مورد محاسبه نرخ ترک خدمت کارکنان اضافه کرد.

وقتی به مثال بالا می رسیم – با فرض عدم استخدام جدید – فکر می کنم معیار رویکرد دیگر میانگین افراد را در ابتدا (100) و در پایان (70) برای مخرج 85 می گیرد. 30/85 = 35.2 ٪. ممکن است اشتباه به نظر برسد، اما به یاد داشته باشید که در ژانویه 10 نفر را از دست دادید که با 100 شروع کردید. اما در ماه مارس 10 نفر دیگر را از دست دادید، زمانی که ماه را با 80 شروع می کردید، بنابراین در یک معیار گردش مالی شما بدتر می شود … شما هم همین را از دست می دهید. تعداد مطلق افراد حتی اگر استخر شروع شما کوچکتر باشد. این روند خوبی نیست.

مثال دیگر مثالی است که موضوع را در بازی روشن می کند، اما مشکل احتمالی دیگری را نادیده می گیرد، یعنی اینکه در مقطعی از ماه شما هیچ کارمندی نداشتید. در هر روز معین در آن ماه، به طور متوسط، شما کمتر از 1 کارمند داشتید.

در این مورد لبه نمی گویید 200 درصد گردش مالی وجود دارد. با این حال، از منظر دیگر، منطقی است: شما 1 نفر را از دست داده اید، اما به طور متوسط، در طول ماه کمتر از یک کارمند کار کرده اید (آنها فقط بخشی از آن ماه را کار کرده اند).

در یک حالت طبیعی تر، شما به خوبی می توانید بیش از 100٪ گردش مالی داشته باشید. اگر گردش مالی بالایی دارید، می توانید افراد بیشتری را با استعفای مستمر و استخدام بیشتر و غیره استخدام کنید. در پایان سال شما تقریباً به همان تعداد کارمند دارید اما تعداد بیشتری کارمند شروع کرده اید، مدتی کار می کنید و سپس ترک می کنید. . این بدان معنی است که شما گردش مالی بیش از 100٪ داشته اید.

برای آنچه ارزش دارد، می توانید برخی از مسائل مرتبط را در معیارهای ریزش مشتری و همچنین در گردش موجودی مشاهده کنید.

به طور کلی، من فکر می کنم انجام کاری مانند حفظ برای یک مجموعه معین در ابتدای دوره و سپس رفتار متفاوت با افراد جدید استخدام شده ارزش دارد. با این حال، من مطمئن نیستم چه چیزی تعیین می کند که یک استخدام جدید چه زمانی کارمند شود. این تصمیم خودسرانه به نظر می رسد و ممکن است موضوع را به جای دیگری سوق دهد.»

تشکر ویژه از لیندون ساندمارک برای ارائه بیشتر ورودی برای این مقاله و از جان لیپینسکی برای به چالش کشیدن ایده های ما و کمک به ما برای ایجاد نتیجه بهتر.