گنجاندن معلولیت در متاورس: آنچه منابع انسانی باید بداند

به یکی دیگر از قسمت های هیجان انگیز همه چیز درباره منابع انسانی خوش آمدید! این مجموعه برای حرفه ای های منابع انسانی و رهبران تجاری است که می خواهند سازمان خود را در آینده اثبات کنند و در مورد آخرین روندها و بینش های کارشناسان صنعت، CHRO ها و رهبران فکری بیاموزند.

در مورد گنجاندن معلولیت در متاورس باید چه جنبه هایی را در نظر بگیرید؟ در این قسمت از فصل 2 همه چیز درباره منابع انسانی، با ژیزل موتا – Principal Future of Work @ ADP, Co-creator @ NFTY Collective – درباره بازنمایی معلولیت در وب 3.0 و متاورس صحبت می کنیم.

ژیزل آینده پژوه، استراتژیست و مدافع تنوع و شمول است – اشتیاق او یافتن راه هایی برای استفاده از فناوری برای آینده کاری مثبت است.

در این ویدیو در مورد:

  • وضعیت فعلی دسترسی و گنجاندن در وب 3.0 و متاورس
  • بازنمایی ناتوانی های دیده و نادیده در متاورژن
  • چگونه منابع انسانی می تواند متاورس را مهار کند تا گنجاندن واقعی و ملموس باشد

اپیزود کامل را تماشا کنید تا متوجه شوید که چگونه منابع انسانی می‌توانند برای ورود به دنیای متاورز آماده شوند، به‌ویژه در مورد تنوع و گنجاندن!

رونوشت:

ژیزل موتا: حتی در منابع انسانی، ما شاهد قوانینی در سطح جهانی هستیم، حتی شروع به حرکت به سمت دادن حق انتخاب به مردم. بنابراین، اگر می‌توانید به مردم حق انتخابی بدهید که چگونه می‌خواهند خودشان را با نام معرفی کنند، چرا اگر می‌خواهید آواتارهایی را در تجربه منابع انسانی خود در هر مقطعی ارائه دهید، به آن‌ها این حق را نمی‌دهید که چگونه می‌خواهند خود را به شکل آواتار نشان دهند؟ بنابراین این در مورد نمایندگی و انتخاب است، داشتن آزادی اجازه دادن به افرادتان برای اینکه بگویند آنقدر برایشان ارزش قائل شوند، می دانید چه چیزی، هر چند که می خواهید در سازمان ما مورد خطاب قرار بگیرید یا دیده شوید یا ارزش قائل شوید، ما به آن احترام می گذاریم و به شما این مکان را می دهیم. به عنوان کارمند ما این کار را انجام دهیم.

Neelie Verlinden: سلام، به همه، و به قسمت جدید All About HR خوش آمدید. اسم من نیلی است. من میزبان شما هستم و در قسمت امروز با ژیزل موتا صحبت می کنم. ژیزل چیزهای زیادی است. او یک آینده پژوه است، او آینده اصلی کار در ADP است، و همچنین یکی از خالقان گروه NFTY است، یک پروژه بسیار جالب که ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد. من از گفتگوی امروز فوق العاده هیجان زده هستم. بنابراین ما می‌خواهیم درست به داخل شیرجه بزنیم. اما قبل از انجام این کار، مثل همیشه، اگر هنوز این کار را نکرده‌اید، لطفاً در کانال عضو شوید، زنگ اطلاع‌رسانی را بزنید و این ویدیو را لایک کنید.

Neelie Verlinden: به قسمت دیگری از All About HR خوش آمدید.

نیلی ورلیندن: حالا اجازه بدهید به ژیزل در نمایش خوشامد بگویم. سلام. ژیزل چطوری؟

ژیزل موتا: سلام نیلی. حالم خوبه چطوری؟

نیلی ورلیندن: من هم خیلی خوبم. خیلی ممنون، ژیزل. شاید بتوانیم با توضیح کمی بیشتر در مورد خودتان شروع کنیم؟

ژیزل موتا: مطمئنا. حرف های زیادی برای گفتن هست یه جورایی پوشش دادی تا آنجا که من کارهای زیادی انجام می دهم. و من فکر می کنم به طور کلی امروز در دنیای کار امروز، مانند بسیاری از افراد و بسیاری از چیزها، سخت است که آنها را به یک گوشه گره بزنیم. بنابراین، به طور کلی، من عاشق گنجاندن هستم. من تماماً در مورد تلاقی فناوری و فراگیری هستم. و اگر کاری می توانم انجام دهم تا دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنم تا مردم از فناوری و تجربیات عقب نمانند، این همان چیزی است که می خواهم انجام دهم.

نیلی ورلیندن: بله، این چیزی است که شما در مورد آن هستید. و همچنین به همین دلیل است که من امروز بسیار هیجان زده هستم که با شما صحبت می کنم. چون اخیرا دیدم که مقاله ای را در لینکدین به اشتراک گذاشته اید. و همه چیز در مورد گنجاندن معلولیت در وب 3.0 و متاورس بود، و آن موقع بود که با هم تماس گرفتیم چون گفتم باشه، دوست دارم یک پادکست با شما در مورد این موضوع ضبط کنم. و به همین دلیل است که ما امروز اینجا هستیم. اکنون، شما متعهد هستید که دربرگیری و دسترسی بیشتر به فضاهای وب 3.0 و Metaverse را به ارمغان بیاورید. با این حال، شاید، بله، برای آن دسته از مخاطبانی که بلافاصله منظورمان از وب 3.0 را دقیقاً نمی دانند، شاید بتوانیم به اختصار آن را توضیح دهیم.

جیزل موتا: مطمئناً، وب 3.0 بیشتر شبیه نسخه بعدی نحوه استفاده مردم از اینترنت است و اکنون در حال توسعه است. و اساساً، اگر به نحوه استفاده ما از اینترنت یا حتی رایانه‌ها فکر می‌کنید، مانند همان ابتدا که در حال انجام شماره‌گیری بودیم. من نمی دانم که آیا شما – آیا آنقدر بزرگ هستی که به یاد بیاوری که ما آن ارتباط را داریم؟ می دانید، شما چنین نامه هایی دارید. بنابراین تجارب غیرمتمرکز تر می شوند. و این کلمه ای است که با وب 3.0 زیاد خواهید شنید. همه اینها به این معنی است که به جای داشتن یک فرد متوسط، مانند یک شرکت بزرگ که همیشه هر دارایی دیجیتالی را که شما به فروش می رسانید، در اختیار دارد. بنابراین، اگر امروز یک عکس را در رسانه های اجتماعی قرار می دهید، واقعاً متعلق به شما نیست. متعلق به آن ارائه دهنده رسانه اجتماعی است. اما در وب 3.0، این در مورد افرادی است که آنچه را که ارائه می کنند، چه دارایی دیجیتال، و حتی ایجاد کسب و کار و سازمان در اطراف این سیستم که توسط بلاک چین اداره می شود، دارند. و بنابراین اساساً، شما مالک هستید، واسطه را حذف می کنید، غیرمتمرکز است، و خوب، اینجا جایی است که ما در مورد مواردی مانند NFT، توکن های غیرقابل تعویض، و همه چیزهای سرگرم کننده صحبت می کنیم. بنابراین بله، این چیزی است که در مورد آن است. و این وب 3.0 است. و فکر کنم در مورد متاورس سوال کردید؟

نیلی ورلیندن: خب، فکر می‌کنم اکنون می‌توانیم متاورس را همزمان انجام دهیم. آره

ژیزل موتا: باشه. بله، می دانید، متاورس در واقع شبیه است، این جدید نیست. ما در حال حاضر در فراجهان هستیم. من دارم صحبت می‌کنم، و افراد دیگر مستقیماً آنلاین تماشا می‌کنند. و بنابراین آنها بخشی از این تجربه Metaverse هستند. هر زمان که چیزی را به صورت آنلاین تماشا می‌کنید، یا در حال انجام یک بازی آنلاین هستید، یا هر نوع تجربه‌ای را در آن راه انجام می‌دهید، این متاورس است و بنابراین ما سال‌ها از چیزهایی مانند طراحی سه بعدی و انیمیشن استفاده کرده‌ایم، نه جدید. ما سال‌ها از چیزهایی مانند واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، مانند همه این تجربیات استفاده کرده‌ایم، شما آنها را در یک ازدواج شاد به هم ملحق می‌کنید و اکنون چیزی به نام متاورس دارید. ما اکنون این عبارت را ابداع کرده‌ایم، و مردم آن را محبوب می‌کنند، اما هنوز این مردم هستند که می‌گویند، خوب، متاورس واقعاً هنوز اینجا نیست. این به نوعی است و چیزهای بیشتری برای توسعه وجود دارد. و بنابراین این چیزی است که در مورد.

نیلی ورلیندن: از این بابت بسیار متشکرم. حالا اگر در مورد وضعیت فعلی شامل و ناتوانی، شمول و دسترسی صحبت کنیم، اگر اشتباه می کنم و فضاهای متاورس فعلاً حرفم را قطع کنید، در این مورد چه می توانید به ما بگویید؟

ژیزل موتا:می دانید، خنده دار است زیرا در حال حاضر، بازتابی از اتفاقاتی است که در دنیای فیزیکی ما می گذرد، و حتی بازتابی از آنچه در وب 2.0 اتفاق می افتد، که امروزه چگونه با وب تعامل داریم. بنابراین، اگر به اطراف نگاه کنید، متوجه می‌شوید که سازمان‌هایی که بر تنوع و شمول تمرکز می‌کنند، همیشه چنین جریان پنهانی وجود داشته است که برخی از افراد از تجربیات خاص کنار گذاشته می‌شوند. مانند عدم دریافت منصفانه حقوق، عدم نمایش عادلانه در جنسیت، همه این موارد در دنیای واقعی وجود دارد. مانند آنچه امروز می دانیم به دنیای آنلاین ترجمه می شود و سپس به متاورس و وب 3.0 ترجمه می شود. بنابراین از امروز، مقالاتی وجود دارد که از آمارهای ناگوار حتی پروژه های NFT بیرون می کشند، درست است؟ بنابراین این آثار هنری که شما AIX را می بینید یا همه اینها را می بینید، می دانید، تصاویر مردم. در ابتدا، افرادی که آن را بیرون می‌کشیدند و بیشترین غرامت را می‌کردند، افرادی که ظاهری همگن داشتند. آنها تمایل دارند مردان اروپامحور باشند و رنگین پوستان کنار گذاشته شدند و زنان کنار گذاشته شدند. و بدیهی است که همیشه، مثل همیشه، افراد دارای معلولیت کنار گذاشته می شوند. و بنابراین اکنون آنچه می‌بینید گروه‌هایی از افراد از جهان LGBTQ+ یا از سوی شما می‌دانند، زنان بیشتری را نمایندگی می‌کنند و افراد رنگین پوست در حال ورود به این فضاها هستند تا صاحب آن شوند، تا صداهایی را در آن ایجاد کنند. عالی اما همچنین، افراد دارای معلولیت هنوز هم بسیار کنار گذاشته می شوند. این به این دلیل است که این دنیاها به نوعی شبیه هستند و در بسیاری از مواقع غیرقابل دسترسی هستند، بنابراین اگر می‌خواهید دوست داشته باشید تجربه واقعیت مجازی در متاورس داشته باشید و دچار بیماری حرکتی شوید، یا نابینا باشید یا همه چیزهای دیگر، سخت است. خوب چون گزینه ای برای شما وجود ندارد، درست است؟ یا اگر نیاز به تأیید هویت دیجیتال در یکی از این موارد دارید، می‌دانید، برنامه‌ها یا سیستم‌هایی مانند coin base یا غیره، تا در واقع NFT دریافت کنید. انجام این فرآیند سخت است. و من می توانم با مثال های مختلف ادامه دهم، اما در دسترس نیست. و متاسفانه امروز نمایندگی وجود ندارد.

نیلی ورلیندن: بله. بنابراین ژیزل، چیزی که من اکنون در تعجب هستم این است که آیا شما این احساس را دارید که وقتی در مورد گنجاندن صحبت می کنیم، افراد دارای معلولیت اغلب یک گروه فراموش شده هستند، به اصطلاح، در بحث در مورد گنجاندن؟

ژیزل موتا: بله. و می دانید چرا اینطور است؟ من فکر می‌کنم، عمدتاً به این دلیل است که وقتی مردم از تنوع صحبت می‌کنند، اغلب متوجه نمی‌شوند که معلولیت تنوع است. و اگر به آن فکر کنید، 1 میلیارد نفر در کل جمعیت جهان نوعی معلولیت دارند، درست است؟ با همه‌گیری جهانی، افراد بیشتری به دلیل برخی از بیماری‌های مزمن ناشی از همه‌گیری یا غیره معلول می‌شوند. بنابراین آنچه اکنون می‌بینیم این است که افراد بیشتری دارای معلولیت هستند، اما دسترسی کمتری برای آن افراد به این بیماری وجود دارد. آیا این تجربیات به شکوفایی خود ادامه می دهند، درست است؟ و بله، بنابراین، متأسفانه، این مورد است. همانطور که می دانید تنوع، ناتوانی است، و ما واقعاً آن را به اندازه کافی با هم گره نمی زنیم.

نیلی ورلیندن: نه. آیا ایده ای در مورد اینکه چگونه می توانیم واقعاً آن را افزایش دهیم، دارید؟

ژیزل موتا: بله، فکر می‌کنم اگر کمی دیدگاه خود را تغییر دهیم، این کمک خواهد کرد، زیرا باز هم همانطور که اشاره کردم، 1 میلیارد نفر در جمعیت جهان به تنهایی معلول هستند، اما از این 1 نفر میلیارد نفر، مثل اینکه من اینجا نشسته ام و معلولیت دارم. نمی توانید ببینید که من یک معلولیت دارم. من نارساخوانی دارم بنابراین به آن واگرایی عصبی می گویند. من دنیا را کمی متفاوت می بینم زیرا مغز من به این شکل پردازش می کند. و من تنها نیستم، می‌دانید، بلکه من هم متقاطع هستم، که عبارتی است که توسط نویسنده‌ای به نام کیمبرلی کرنشاو ابداع شده است. و این بدان معناست که حتی شما، خودتان و مخاطبان ما، ما فقط یک چیز نیستیم، من معلول هستم یا معلول هستم، درست است؟ من یک معلولیت دارم اما یک زن هستم. من یک زن رنگین پوست هستم. من یک آفریقایی لاتین هستم. در آن، من چیزهای زیادی هستم. بنابراین من فکر می کنم اگر سازمان های بیشتری و به طور کلی، مردم متوجه شوند که انسان ها بسیار ظریف هستند. ما چیزهای زیادی برای خود داریم. و اگر این مفهوم را بیشتر بپذیریم، چیزی مانند معلولیت چیزی نخواهد بود که نادیده گرفته شود. به این صورت خواهد بود که اوه، این شخص دنیا را کمی متفاوت می بیند، یا باید به تجربه ای کمی متفاوت دسترسی داشته باشد. چون مشخص می کند که چه کسانی هستند. بنابراین زمانی که ما فناوری ها را ایجاد می کنیم، باید آن را در نظر داشته باشیم. و اگر ما این کار را انجام می‌دادیم، می‌دانید، همه را با تمام این نوآوری‌ها شامل می‌شدیم.

نیلی ورلیندن: بله. و شما آن را خیلی زیبا گفتید زیرا منظورم این است که بله، هر شخصی دنیا را کمی متفاوت می بیند. و تصور کنید که این کار چقدر می تواند برای یک شرکت و سپس، در نتیجه، برای جهان مفید باشد. بنابراین بله، من فکر می کنم هنوز خیلی چیزهای بیشتری وجود دارد که بتوانیم صادقانه بگویم.

ژیزل موتا: مطمئناً موافقم. آره

نیلی ورلیندن: حالا بیایید در مورد گروه NFTY صحبت کنیم. البته قبل از هر چیز دلیل اصلی تماس ما همین است، بنابراین شاید بتوانید با توضیح کمی بیشتر در مورد این پروژه و ماموریت آن شروع کنید.

ژیزل موتا:بله. باشه بنابراین این یک پروژه هیجان انگیز و شخصی برای من است، زیرا همانطور که اشاره کردید، من در آینده در فضای کاری کار کرده ام، در زمینه فناوری کار کرده ام، همیشه در مورد هوش مصنوعی زیاد صحبت می کنم، اما ترکیب آن با می دانید، مفاهیم در تعصب و اخلاق و اطمینان از اینکه، می دانید، ما تنوع، برابری و شمول، و تجزیه و تحلیل را دنبال می کنیم. من در مورد همه اینها صحبت می کنم. اما من مانند دو سال پیش یک قدم به عقب برداشتم و از خودم پرسیدم که با زمانم چه می‌کردم، می‌دانی، زیرا ایالات متحده و همچنین جهان، این دوران را گذراندند، مانند زمان ناگوار محاسبه نژادی. و تبعیض بسیار زیادی وجود داشت، بسیار شبیه به زشتی که، درست، در تمام دنیا، علیه گروه های خاصی از مردم ظاهر می شد. و با خودم گفتم بازم با وقتم چیکار میکنم؟ چگونه به غیر از کارهایی که روزانه انجام می‌دهم، مشارکت خوبی دارم؟ بنابراین به اطراف نگاه کردم، و به مردم فکر کردم، به آنچه برای من به عنوان یک فرد مهم بود فکر کردم. و من به گروهی از مردم که در واقع افراد دارای معلولیت هستند، به حاشیه رانده شده، کم نمایندگی، فکر کردم. و فکر کردم، اگر بتوانم کاری در مورد ادغام عشق خود و فن آوری و همچنین ادغام آن با قلب و اشتیاقم انجام دهم که اجازه ندهم مردم از همه این تجربیات با پیشرفت دنیا کنار گذاشته شوند، به این نتیجه رسیدم. NFTY، درست است؟ NFTY بازی با یک کلمه است. بنابراین NFT، درست است که با آن کلمه بازی کند. این پروژه یک پروژه NFT نیست، همانطور که وقتی در مورد همه پروژه‌های دیگر می‌شنوید فکر می‌کنید. این بیشتر در مورد برجسته کردن زیبایی یا خاص بودن یا شگفت انگیز بودن در افراد و افراد دارای معلولیت است. و ماموریت این است که اطمینان حاصل شود که معلولیت، گنجاندن، بازنمایی و دسترسی در وب 3.0 و متاورس گنجانده شده است. بنابراین اساساً، تمرکز اصلی کار با ارائه دهندگان فناوری این پلتفرم‌ها و کمک به آنها برای شامل افراد دارای معلولیت در هر نقطه تقاطع تجربه است. این دیدگاه اصلی است. سریع آن جایی است که ما این آواتارهای افراد واقعی از سراسر جهان را ایجاد کرده ایم. و انواع معلولیت ها را دارند. ناتوانی‌های دیده شده، مثلاً می‌دانید، ما شخصیتی داریم که با شرایطی به نام هیپوپلازی به دنیا آمده است، به این معنی که آنها بدون دست یا پا به دنیا آمده‌اند و روی ویلچر هستند. این فرد یک فیلمساز است و اصالتاً آفریقایی هستند. آنها در بریتانیا زندگی می کنند، فردی شگفت انگیز. و از او آواتار ساختیم. بنابراین او یک انتخاب دارد. و این نکته کلیدی است. او یک انتخاب دارد، اگر وارد شوید، می‌دانید، می‌خواهید یک آواتار یا نماینده دیجیتالی از خودتان بخرید، می‌توانید انتخاب کنید که میمون باشید، اگر بخواهید، خوب است. این چیزی است که امروز داریم. اگر بخواهید می توانید اسنوپ داگ، خواننده رپ را انتخاب کنید. که امروز وجود دارد، می‌دانید، می‌توانید با آن آواتار یک بازی انجام دهید، اما هنوز این انتخاب را ندارید که بدون دست‌هایی بدون پا در ویلچر خود ظاهر شوید که شبیه شما باشد. و بنابراین ما می خواستیم این انتخاب را برای مردم فراهم کنیم. و این چیزی است که در مورد آن است.

نیلی ورلیندن: زیبا. واقعا داشتم به حرفات گوش میدادم و جدی، من آن را در قلبم احساس می کردم. من فکر می کنم این پروژه بسیار زیبا، زیبا و فوق العاده مهمی است که روی آن کار می کنید.

ژیزل موتا: از شما متشکرم.

نیلی ورلیندن: و بله، می‌توانستم آن را از طریق صفحه حس کنم. پس خیلی خوبه بنابراین این مثالی بود که شما در مورد یک آواتار برای یک فرد معلول ارائه کردید که مردم نیز می توانند آن را ببینند. اما از مقاله می‌دانم که یک آواتار برای، مثلاً، ناتوانی غیرقابل مشاهده نیز وجود دارد. پس شاید شما هم بتوانید نمونه ای از آن را برای ما بیاورید.

ژیزل موتا: بله، بله، ما در حال حاضر چند نفر در مجموعه خود داریم که دارای معلولیت هستند. شما نمی توانید همه چیز را ببینید. ما فردی مبتلا به اختلال دوقطبی داریم. ما همچنین یک فرد مبتلا به ADHD، نقص توجه و همچنین نارساخوانی داریم. ما افراد مبتلا به اوتیسم داریم. پس چگونه می‌توانید خود را به عنوان یک تفاوت مشخص کنید، درست است، وقتی شاید در یک جلسه در محل کار هستید، یا در حال انجام یک بازی هستید، و در حال تعامل با مردم هستید، و سعی می‌کنید شبکه را دوست داشته باشید؟ و چگونه این کار را انجام می دهید؟ بنابراین ما فقط به یک نشانگر ساده رسیدیم که هر یک از شخصیت‌های ما عینک دارند و عینک آفتابی آن‌ها به نوعی شبیه یک ظاهر شهری باحال است. اما کاری که ما برای افراد دارای معلولیت غیرقابل مشاهده انجام دادیم این است که یک طرح خاص روی آن ایجاد کردیم، مانند یک طرح انتزاعی که در واقع از لوگوی ما که در عینک آنها تعبیه شده است، می آید. و بنابراین این یک نشانگر و نمادی است که در نهایت کسی می‌داند، ما امیدواریم که این نیز برجسته شود، که هی، اگر شخصیتی را با این عینک می‌بینید، چیزی در مورد شناخت او متفاوت است، دیدگاه شناختی که دارند. بنابراین شاید به این دلیل است که آنها دیدگاه متفاوتی دارند، می دانید، مانند یک دیدگاه دوقطبی یا شاید آنها یک دیدگاه عصبی واگرا از اوتیسم یا هر چیز دیگری دارند. اما این کاری است که ما به عنوان یک نشانگر انجام دادیم.

نیلی ورلیندن: بله، من آن لمس را خیلی دوست دارم. پس آره حالا، ژیزل، قبل از اینکه بخواهیم بیشتر به سمت نقش منابع انسانی برویم، زیرا منظورم این است که پادکست در نهایت همه چیز درباره منابع انسانی نام دارد. با این حال، آخرین نکته وجود دارد، زیرا به افرادی که ممکن است فکر کنند، بله، منظورم این است که چرا ما به این آواتارها نیاز داریم، چه می‌گویید، که در واقع نشان می‌دهند که آیا فردی معلول است یا نه؟ چرا این مهم است؟ شاید بتوانیم بر اهمیت این موضوع تاکید کنیم؟

ژیزل موتا: بله، این سؤال واقعاً خوبی است. و من فکر می کنم که این مربوط به داشتن آواتار نیست. این در مورد انتخاب داشتن یا نداشتن آواتار است. و بنابراین امروزه، حتی در حوزه منابع انسانی نیز فناوری‌هایی وجود دارد که اگر در حال شبیه‌سازی یادگیری هستید، یا در حال انجام کاری در حد مطلوب هستید، حتی در حال تماس گرفتن، ارائه‌دهندگان خاصی هستند که مانند مایکروسافت ایجاد می‌کنند. در حال انجام کاری بودم که به جای حضور در ویدیو یا داشتن عکس نمایه خود، می توانید یک آواتار را مجسم کنید. مشکل این است که اگر روی ویلچر باشید چه؟ اگه کور باشی چی؟ اگر واگرایی عصبی داشته باشید و بخواهید مردم آن را بدانند چه؟ آیا شما حق انتخاب دارید؟ و من فکر می کنم که حتی برای رهبران منابع انسانی مهم است – به مردم خود حق انتخاب بدهند. یکی از کارهایی که ما در حال حاضر حتی در سازمان تمام وقت خود انجام می دهیم این است که روی دادن فرصت به افراد برای نشان دادن به نام های مورد علاقه خود کار می کنیم. برخی از مردم در یک جنسیت به دنیا می آیند، آن را تغییر می دهند، و نام خود را تغییر می دهند و می خواهند با آن نامی که انتخاب شده اند، نامیده شوند. بنابراین حتی در منابع انسانی، ما شاهد هستیم که قوانین در سطح جهانی حتی شروع به حرکت به سمت دادن حق انتخاب به مردم می کنند. بنابراین، اگر می‌توانید به مردم حق انتخابی بدهید که چگونه می‌خواهند خودشان را با نام معرفی کنند، چرا به آن‌ها این امکان را نمی‌دهید که چگونه می‌خواهند خودشان را به شکل آواتار نشان دهند، اگر می‌خواهید در هر زمانی آواتارهایی را در تجربه منابع انسانی خود ارائه دهید. . بنابراین موضوع در مورد نمایندگی و انتخاب و آزادی اجازه دادن به افراد شما برای ارزش گذاری کافی برای آنهاست تا بگویند، می دانید، چه چیزی، هر چند که می خواهید در سازمان ما مورد خطاب قرار بگیرید یا دیده شوید یا ارزش قائل شوید، ما به آن احترام می گذاریم و مکان را به شما می دهیم. به عنوان کارمند ما این کار را انجام دهیم.

نیلی ورلیندن: بله. از این بابت متشکرم. همانطور که گفتم، سپس کمی تغییر می دهیم، زیرا بله، ما می خواهیم کمی روی نقشی که HR می تواند در همه اینها ایفا کند بزرگنمایی کنیم. بنابراین ژیزل، شاید کمی در باز باشد، اما هنوز، فکر می‌کنم اولین سوال در اینجا این است که آیا HR باید وارد متاورس شود؟ منظورم این است که، بله، می دانم که ما به نوعی هستیم، ما در حال حاضر در متاورز هستیم، اما، می دانید، سوال اول، احتمالاً بله. آیا واقعاً باید وارد آن شوند؟

ژیزل موتا: من می گویم بله. زیرا بسیاری از آن سازمان‌ها در سمت برند بازاریابی در حال حاضر سعی در ایجاد فروشگاه‌ها یا، می‌دانید، تجربه‌های مختلف مصرف‌کننده در این فضاهای Metaverse دارند. من می توانم بسیاری از مارک های بزرگ را که در حال حاضر در آنها وجود دارند فهرست کنم. پس چرا به مردم اجازه نمی دهیم در آن مکان ها کار کنند، در آن مکان ها معاشرت کنند و در آن مکان ها یاد بگیرند؟ بنابراین بله، من فکر می کنم آنها باید.

نیلی ورلیندن: خوبه. و نقش منابع انسانی را در مورد، به طور خاص تر، شامل کردن و دسترسی بیشتر به فضاهای وب 3.0 و متاورس چگونه می بینید؟

ژیزل موتا: بله، منابع انسانی دیدگاه منحصربه‌فردی برای دانستن اینکه مردم چه می‌خواهند و چه نیازی دارند، نحوه استفاده از فرآیندهای منابع انسانی، تجربیات و فناوری منابع انسانی دارد. بنابراین می‌توانید آن را در نظر بگیرید و بگویید: «هی، در وب 2.0، دستورالعمل‌های وب وجود دارد که سازمان‌ها همیشه هر سال به نوعی به مسائل حقوقی و غیره می‌پردازند، زیرا دسترسی به آن چندان قابل دسترسی نیست. بنابراین HR می‌تواند بایستد و بگوید، بیایید به نحوه‌ی فکر کردن خود بپردازیم، و فقط همیشه دست خود را بالا ببرند و بگویند، هی، ما افرادی داریم که به گزینه‌های دسترسی نیاز دارند. آن‌ها احتمالاً به شرح‌هایی نیاز دارند، احتمالاً به رونویسی یا شخصی که زبان اشاره را انجام می‌دهد، یا به فرصت‌های صوتی برای تجربه نیاز دارند، بنابراین ما باید به طور گسترده فکر کنیم. و من فکر می‌کنم منابع انسانی همیشه می‌توانند دست خود را بالا ببرند و آن را روی میز بیاورند، زیرا فن‌آوران در حال ایجاد این تجربیات یا سرمایه‌گذاری در پلتفرم‌هایی هستند که این کار را انجام می‌دهند.

نیلی ورلیندن: آیا تاکنون با سازمان‌هایی برخورد کرده‌اید که این کار را به خوبی انجام می‌دهند، ژیزل؟

ژیزل موتا: من می گویم، می دانید چیست؟ نه واقعاً، صادقانه بگویم، نه واقعاً، زیرا بسیار جدید است، و سازمان‌ها تازه شروع به ورود به آن از سمت مصرف‌کننده کرده‌اند. مثل همیشه، همه چیز همیشه با مصرف کننده شروع می شود. درسته؟ چگونه آن را علامت گذاری کنیم؟ چگونه بفروشیم و در نهایت،

برخی از تجربیات فناوری به فرآیندهای منابع انسانی داخلی خواهد رسید، بنابراین من هنوز آن را ندیده ام.

نیلی ورلیندن : آره. اما من فکر می‌کنم چیزی که در این مورد بسیار هیجان‌انگیز است این است که، منظورم این است که بدیهی است، مثل همیشه، دو طرف در آن وجود دارد. بنابراین من فکر می‌کنم یک جنبه تاریک در مورد متاورس وجود دارد، و سپس مانند یک جنبه بسیار، اجازه دهید آن را بگوییم، جنبه روشن آن نیز وجود دارد. بیایید اکنون با جنبه روشن شروع کنیم. این واقعاً می‌تواند فرصتی عظیم در اینجا برای ایجاد جوامع و همچنین مکان‌های کاری که واقعاً این تعلق و شمول را دارند فراهم کند، درست است؟ بنابراین من می‌پرسم، حدس می‌زنم در اینجا، چگونه منابع انسانی می‌توانند واقعاً Metaverse را مهار کنند تا این گنجاندن واقعی و ملموس باشد؟ من الان کمی در مورد آینده می دانم اما منظورم این است که چرا که نه؟ میدونی چون ما هر دو هستیم

ژیزل موتا:آره چرا که نه؟ این کاری است که من انجام می دهم. من یک آینده نگر هستم. بسیار خوب. من فکر می کنم یکی دو راه وجود دارد. بنابراین یکی از آنها تجربه های غوطه ور است. بنابراین، می‌دانید، هنگامی که می‌خواهید به کارمندی در مورد چیزی، مفهومی آموزش دهید، خواه سلام، همه، ما باید آموزش گنجاندن را بگذرانیم، یا فرآیند XYZ را اینگونه انجام می‌دهیم. گاهی اوقات بهتر است کسی را در تجربه ای غوطه ور کنید که بتواند آن تجربه زیسته را بشناسد یا آن را احساس کند یا می دانید، آن لحظه را داشته باشد. بنابراین در فضای متاورس، می‌توانید شبیه‌سازی‌ها را ایجاد کنید، می‌توانید نقاط تعامل متفاوتی ایجاد کنید، و این مانند مانع فیزیکی نیست. بنابراین بیایید بگوییم که من می خواهم در کنار فردی که در سراسر جهان از من است کار کنم، درست است؟ من می توانم این کار را در این فضا انجام دهم. ما می‌توانیم همکاری کنیم، و من می‌توانم یک شی شبیه‌سازی شده داشته باشم که هر دوی ما همزمان روی آن کار می‌کنیم، از طریق یک واقعیت ترکیبی که احتمالاً دارایی فیزیکی در دستانشان است. من نسخه دیجیتالی آن را می بینم، و هر دوی ما همزمان روی آن کار می کنیم، در یک فضای متاورس، یک فضای محیط دیجیتال، شما می توانید مانند یادگیری و آموزش ایجاد کنید. من می دانم که بسیاری از مردم اکنون هیبریدی کار می کنند. و شاید حتی برخی از سازمان ها کاملاً از راه دور رفته باشند. بنابراین در بسیاری از موارد ما آن تعامل انسانی را از دست می دهیم. و دوباره، اگر به دلیل مسافت یا به دلیل مسائلی مانند کار از راه دور یا کار ترکیبی از هم جدا شده‌اید، همچنان می‌توانید به شبکه بپیوندید و دوست داشته باشید و ساعت خوشی داشته باشید یا چیزی که در آن دور هم جمع می‌شوید، نه در تماس زوم، بلکه شاید چیزی. بیشتر شبیه یک تجربه غوطه ور در متاورژن است. بنابراین راه‌های زیادی وجود دارد، از یادگیری تا سوار شدن، آموزش تا کار کردن روی پروژه‌ها با هم، بنابراین انجام کار در متاورس. در واقع، من معتقدم که رستوران های زنجیره ای Subway یک فروشگاه مجازی ایجاد کرده اند که در آن در واقع یک کارمند واقعی دارند که با ساختن ساندویچ های مجازی به عنوان تجربه ای متاورز، ارزهای دیجیتال را می سازد. نه، من نمی دانم چگونه می خواهیم یک ساندویچ مجازی بخوریم، اما این یک چیز است. بنابراین بله، آن چیزها وجود دارند.

نیلی ورلیندن: باشه. خوبه بنابراین تصور کنید افرادی در بین مخاطبان وجود دارند که در حال گوش دادن هستند که در HR کار می کنند، که بسیار محتمل است و آنها هنوز با سازمان خود به آنجا نرسیده اند، اما می خواهند خود را از قبل آماده کنند تا در مقطعی وارد متاورز شوند. آیا فکری در مورد اینکه چگونه می توانند این کار را انجام دهند دارید؟

ژیزل موتا: بله، چند چیز وجود دارد. من می گویم یوتیوب پر از منابع عالی و شگفت انگیز است، حتی به صورت رایگان، برای یادگیری تعاریف و یادگیری پلتفرم ها و چیزهایی که در آنجا وجود دارند. این یکی از مواردی است که می‌دانم حتی در لینکدین دوره‌هایی وجود دارد. من می‌دیدم که مردم دوره‌های آموزشی پیرامون متاورس را در وب 3.0 ارسال می‌کنند. کتی هکل، او کتابی منتشر کرده است. او به عنوان ملکه یا مادرخوانده متاورس شناخته می شود، و او کتابی دارد که اخیراً در مورد متاورس منتشر شده است، بنابراین می توانید آن را بررسی کنید. من فقط نام ها و منابع را حذف می کنم زیرا در حال حاضر چیزهای زیادی وجود دارد. و من فکر می‌کنم جدای از آن، به طور کلی، برای افراد منابع انسانی خوب است که شروع به یادگیری کمی در مورد آنها کنند، مثلاً از بچه‌های خود یا سایر افرادی که می‌شناسید بپرسید که از چیزهایی مانند Roblox، Minecraft، Sandbox استفاده می‌کنند. اینها پلتفرم هایی در متاورس هستند که حتی گاهی اوقات از وب 3.0 و ارزهای دیجیتال و چیزهایی مانند آن برای عملکرد استفاده می کنند. پس فقط از بچه ها بپرسید اساسا، شما شروع به درک کمی خواهید کرد.

نیلی ورلیندن: آره، خوبه. از این بابت متشکرم. اکنون در واقع داریم به بخشی از پادکست می‌رسیم که می‌توانم از مهمانانم در مورد آنچه که فکر می‌کنند بزرگترین کلیشه در مورد منابع انسانی است، بپرسم، پس این یکی برای شماست.

ژیزل موتا: خوب است. می دانید، چیزی که من را کمی آزار می دهد این است که دوست ندارم بارها آن را بشنویم، سازمان ها خواهند گفت، منابع انسانی و انسان ها منبع اصلی یا دارایی ما هستند، اما من احساس می کنم اول از همه کلمه این اصطلاح به خودی خود کمی عجیب است، زیرا اگر به منابع انسانی فکر کنید، حتی زمانی که منابع انسانی شروع به کار کرد، به نوعی شبیه این فرآیند گرفتن افراد و تبدیل آنها به عملکرد آنها به عنوان بخش است، مانند چرخ دنده هایی در بخشی از یک فرآیند برای رسیدن به پایان. نتیجه یک خط مونتاژ و من فکر می کنم اغلب اوقات، مردم به عنوان منابع در نظر گرفته می شوند. و بعد احساس می‌کنم بسیاری از سازمان‌ها از این کلیشه در مورد انسان‌ها استفاده می‌کنند، می‌دانید، در منبع، اما آن‌ها فاقد تبعیت از رفتار با مردم مانند انسان‌ها هستند، یا آن‌ها مانند انسان‌ها هستند. بنابراین فکر می‌کنم اینطور است که از کلیشه‌ها دور شویم و عملاً پشت حرف‌هایمان عمل کنیم و با مردم رفتار کنیم. خوب همین است. بنابراین من از جعبه صابون خود خارج شدم.

نیلی ورلیندن: اکنون، در پایان، در مورد کلمه منابع انسانی، یک نکته خوب است. در واقع خیلی خنده دار است که شما این را می گویید زیرا ما چندی پیش در پادکست مهمان داشتیم. و او گفت که آنها یک شوخی در شرکت داشتند. او در واقع روی تیم مردم کار می کرد و آنها گفتند که هر بار که در جایی از دنیا می گویید HR، یک تاس توله سگ است، بنابراین آنها به این نکته اشاره کردند که نگفتند HR بلکه تیم مردمی. پس آره برای توله سگ ها، بسیار خوب. و سپس ژیزل، ما همیشه از مهمانان خود می‌پرسیم که آیا می‌خواهند یک پیروزی حماسی را با ما به اشتراک بگذارند و یک حماسه شکست خورده است. و این می تواند هر چیزی باشد. بنابراین برخی از ما داستان‌های شخصی داشتیم، همچنین موفقیت‌ها و شکست‌های حرفه‌ای داشتیم، می‌تواند هر چیزی باشد که شما دوست دارید به اشتراک بگذارید.

ژیزل موتا: بسیار خوب، خوب است. یک شکست حماسی من می گویم زمانی که در مقطع لیسانس در کالج بودم، پدر و مادرم، آنها مهاجر به آمریکا بودند. بنابراین هر چیزی که آنها ساختند، از پایه ساختند، و می خواستند با مقداری پولی که در طول سال ها جمع آوری کرده بودند، به من فرصتی بدهند، مثل اینکه می خواستند به من فرصتی بدهند که کارآفرین باشم، من به آنها نشان دادم که من می خواستم تجارت کنم، به مدرسه بازرگانی رفتم، مثل اینکه امیدوارکننده به نظر می رسد. بنابراین برای انجام این کار مقداری پول روی من سرمایه گذاری کردند. نمی‌دانم، مثلاً 20، 21، 22 ساله اینجا، می‌دانی، برای اولین بار با پولی که می‌توانم تجارت خودم را انجام دهم، چیست. آه، نمی توانم بگویم که این بدترین تجربه بود، اما یک تجربه یادگیری خوب نیز بود. بنابراین به طرز بدی شکست خورد. این را خواهم گفت. بنابراین من یکی از آن داستان‌های مشابه را ندارم، در 21 سالگی بیرون رفتم، کارآفرین شدم و موفق شدم. اینطور نیست که شکست خوردم. اما با انجام این کار مانند، حوالی آن زمان سقوط بازار، سقوط بازار جهانی، به ویژه در ایالات متحده، فکر می کنم دور و برم پیش می رود، من با خودم قرار نمی گذارم تا با خودم قرار نداشته باشم. بنابراین، بله، من نیز احساس امیدواری می کنم، اگر این به سوال پاسخ دهد.

نیلی ورلیندن: بله، قطعاً. و سپس آنها یک برد حماسی نیز دارند.

ژیزل موتا: می‌دانی، صادقانه بگویم، اگر به گذشته نگاه کنم، قبلاً آن را لمس کرده‌ام، اما دو سال گذشته برای من شخصاً در سطوح مختلف بیدار شده بود. و واقعاً مرا وادار کرد تا فراتر از این که، می‌دانید گاهی اوقات حتی افرادی که کمتر از آنها نمایندگی می‌کنند، ایستادگی کنم، اغلب اوقات آنها تقریباً احساس می‌کنند چیزی برای اثبات دارند. گاهی در سازمان‌ها و فرآیندهای خاص، ما تلاش زیادی می‌کنیم. ما برای رسیدن به آن تلاش می‌کنیم، تلاش می‌کنیم تا موفق شویم، تلاش می‌کنیم ثابت کنیم که به آن تعلق داریم، و غیره. چیزی در طول چند سال گذشته برای من اتفاق افتاد که شبیه آن بودم، دیگر از آن چیزی نبود. من هرگز این کار را دوباره انجام نمی دهم. و این ذهنیت من نخواهد بود. و در واقع با کاری که انجام می‌دهم، دیگران را ارتقا خواهم داد. و بنابراین، این پروژه، می دانید، کار متفاوتی است که من انجام می دهم و درگیر آن هستم و نگرش من در زندگی. و این بزرگترین برد من تا کنون بوده است.

نیلی ورلیندن: وای. آره این یکی قشنگه و من قطعاً می توانم ببینم که شما با کاری که انجام می دهید به دیگران الهام می دهید و در حال حاضر به من الهام می دهید. و ما فقط در حال گفتگو برای پادکست هستیم. بنابراین من فکر می‌کنم و سپس واقعاً آخرین سؤال من، ژیزل، این است که آینده‌ی گروه NFTY چیست؟

ژیزل موتا: خوب، پس در حال حاضر راه اندازی کرده ایم زیرا ماه جولای ماه غرور معلولیت است. بنابراین ما همه آواتارها را با افرادی که الهام بخش آنها هستند راه اندازی و منتشر کرده ایم. بنابراین ما آن را در تمام ماه جولای آینده در شبکه های اجتماعی در سراسر لینکدین، توییتر و اینستاگرام قرار خواهیم داد. از آن به بعد، ما به همکاری با ارائه دهندگان فناوری برای مشارکت با آنها و همکاری در انواع تجربیات ادامه خواهیم داد. بنابراین مأموریت فقط این اثر هنری نیست. ماموریت و هدف بزرگ این است که بیایید از این هویت دیجیتالی افراد دارای معلولیت در بازی‌ها و تولیدات فیلم، در تلاش‌های برندسازی مشترک و آموزش و یادگیری و توسعه استفاده کنیم. و هر جا که بتوانیم، این کار را انجام خواهیم داد. بنابراین حتی اگر کسی به این مخاطبان گوش می دهد و می خواهد با ما ارتباط برقرار کند، زیرا شما این فرصت را دارید که کاری را که ما انجام می دهیم در نوعی پروژه جاسازی کنید. بیایید آن را انجام دهیم. و این جایی است که ما هستیم. ما با افراد دارای معلولیت به دنیای وب 3.0 و متاورس نفوذ خواهیم کرد. و این چیزی است که همه چیز در مورد آن است.

نیلی ورلیندن: اوه، وای. و بنابراین، مردم کجا می توانند به بهترین وجه با شما تماس بگیرند، ژیزل؟

جیزل موتا: لینکدین، من همیشه آنجا هستم تا مردم بتوانند به آنجا دسترسی پیدا کنند، و سپس خود پروژه ما در آنجا حضور داریم، اما اینستاگرام نیز یکی از آنهاست. به دلایلی، مردم به آنجا هجوم می‌آورند تا به نوعی به محتوا نگاه کنند، و در اینستاگرام ما NFTY.official هستیم.

نیلی ورلیندن: متشکرم. و سپس، از شما برای این گفتگو بسیار سپاسگزارم.

ژیزل موتا: کاملاً. از اینکه من را دارید متشکرم خیلی خوب بوده متشکرم.

نیلی ورلیندن: خیلی ممنونم. و از همه برای تنظیم قسمت امروز تشکر می کنم. امیدوارم شما هم مثل من از آن لذت برده باشید. و مثل همیشه فراموش نکنید که در کانال مشترک شوید، زنگ اطلاع رسانی را بزنید و این قسمت را با یک دوست به اشتراک بگذارید. به زودی برای قسمت دیگری از All About HR شما را می بینیم.

Neelie Verlinden یک خالق محتوای دیجیتال در AIHR است. او متخصص همه چیزهای دیجیتال در منابع انسانی است و صدها مقاله در مورد شیوه های نوآورانه منابع انسانی نوشته است. نیلی علاوه بر نویسندگی، سخنران و مدرس چندین برنامه محبوب گواهینامه منابع انسانی است.
برنامه صدور گواهینامه

تنوع، برابری، شمول و تعلق

متوسط | 32 ساعت | (119 بررسی) سازمان خود را به مکانی متنوع و فراگیر برای کار تبدیل کنید که در آن همه بتوانند با یک مدرن پیشرفت کنند… بیشتر بدانید

مقالات جدید

Interview training for hiring managers: 17 Steps, showcasing the initial 7 steps.Interview training for hiring managers: 17 Steps, showcasing the initial 7 steps. راهنماها

آموزش مصاحبه برای مدیران استخدام: راهنمای 17 مرحله ای شما

ادامه مطلب

راهنماها

25 معیار مدیریت نیروی کار که باید ردیابی کنید

ادامه مطلب

راهنماها

نحوه ایجاد یک تجربه برند معتبر کارفرما: درس هایی از ESPN

ادامه مطلب

منبع


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *